کد مطلب:48264
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
قرآن كريم، دربارة فوائد اعتقاد به قضا و قدر الهي چه فرموده است؟
قضا در لغت چندين معنا دارد كه تمام آنها را ميشود در فيصله دادن به امر جمع كرد. فيصله دادن به امر يا با گفتار و يا با عمل است كه هر كدام از آنها دو گونه است: يكي الهي و ديگري بشري. قضاي الهي اگر در مورد افعال بندگان باشد، به آن امر و تكليف ميگويند; مثل وَ قَضَيَ رَبُّكَ أَلآتَعْبُدُوَّاْ إِلآ َّ إِيَّاهُ; (اسرا،، 23) خداوند دستور داده كه جز او را نپرستيد.
وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاَمُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُوَّ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ (احزاب، 36)
و اگر در مورد افعال خودش باشد، به آن قضي خلق و ايجاد گويند: إِذَا قَضَيََّ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (آلعمران، 47) و فَقَضَــَهُنَّ سَبْعَ سَمَـَوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ (فصلت، 12)
قدر عبارت از مقدار، حد و هندسه اشيا و اموري است كه نه از جهت زيادي و نه از جهت كمي از آن حد تجاوز نميكند.
قدر الهي عبارت از قالبريزي و تحرير اشيا از نظر طول، عرض، شكل، وجود، آثار وجود، ويژگيها، شرايط و علل وجودي آن اشيا است و غالباً در آياتي آمده كه سخن از آفرينش دارد; مثل و الّذي قدّر فهديَ (اعلي، 3) كه قدّر به مفهوم اين است كه استعداد و بهره اشيا را از عالم وجود اندازهگيري و آنها را هدايت نمود. و خلق كلّ شيءٍ فقدّره تقديراً (فرقان، 2) فقدر، يعني اشيا را به شكل خاصي قرار داد و علل و شرايط آنها را معين كرد.
قضا و قدر الهي هيچگونه منافاتي با اختيار انسان در افعالش ندارد; چون قبل از شروع هر كاري به حكم وجدان در مييابيم كه نسبت انجام آن كار و تركش به ما نسبت تساوي است; يعني همان قدر كه در خودمان قدرت و اختيار نسبت به انجام آن حس ميكنيم، همان مقدار هم نسبت به تركش احساس قدرت ميكنيم. و اگر از ميان آن دو، يعني فعل و ترك، يكي از ما سربزند، به اختيار و سپس به اراده ما متعين ميشود; ولي اين اختيار، مستقل بودن انسان را نميفهماند; چون در صدور افعالش احتياج به عقل، هوش، توانايي جسمي، قدرت تصميمگيري و... دارد كه تمام اينها از موهبتهاي خداوند است كه خداوند متعال با فراهم آوردن اين امور، صدور فعل را از روي اختيار به انسان واگذار كرده است، پس انسان در عين اينكه در صدور فعلش مختار است، ولي به موهبتهاي خداوند وابسته است. و در انجام كارهايش مستقل نيست; به عنوان نمونه: درست است كه حرف زدن، عملي اختياري است، امّا به اين معنا نيست كه هيچ قيدي ندارد; بلكه همين عمل اختياري بايد از مجاري خاص تحقق يابد كه اگر اينها را خدا نداده بود، ما همين سخن گفتن اختياري را نميتوانستيم انجام دهيم.(ر.ك: مصباح يزدي، معارف قرآن، 1/3، ص 202 ـ 215، انتشارات در راه حق.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.